شعر « هجوم » – بانو (الف) اعظم اسماعیلی
هجوم
من واژه کم آوردم اینجا میان حجم احساس
من گم شدم در لابلای خویش،در راه تو در تو ، میان عطر زنبق های بی احساس
ذهنم ترک خورده دلم خون می خورد شاید !
این بال و پرها سوخته، از روز بی پرواز
من گم شدم در ناکجای ذهن بیمارم
همچون وزیری که شده، مات از هجوم حرکت سرباز
بانو (الف) اعظم اسماعیلی
4 دیدگاه
علیرضا خوشرو · 2021/09/07 در
سلام
درود بر شما
بسیار زیبا
🌹🌹
نرگس میرشاهی · 2021/08/07 در
مرحبا به قلم زیباتون🌹
سمیه افشار · 2021/06/14 در
احسنت واقعا زیبا بود و متفاوت
ملیحه ارجمند · 2021/06/11 در
درود بر شما
جالب بود
در پناه حق