شعر « خلوت با خدا » – اصغر داداش زاده
خلوت با خدا
ز همه دلم بریده به درت زدم که آیی
تو که شاعری خدایی تو که در درون مایی
به کسی نگفتم از دل که نکرده التفاتی
تو خدای پر صفاتی نکنی ز ما جدایی
عاشقی خودش بلا و درنبود آن خرابم
همچو زهر و مرهم من یاربم عجب بلایی
چشم من فرات گونه در غم دلم ببارد
که شده درون قلبم به خدا که کربلایی
غزلی سراسر از غم شده از سلایقم کم
شاعری درون قلبم خسته از غزل سُرایی
نوجوان خام دل را سر بریده دردرونم
این همه دروغ و کینه این مرام بیوفایی
غم چو شاعری شکسته کنج خلوتی نشسته
دائما بخواند آری از نوای بی نوایی
دفتر شعر اصغر داداش زاده
اینجا کلیک کنید
.
8 دیدگاه
سارا خوش روش · 2021/11/23 در
چه نیایش دلنشینی،درود بر شما
Mohadeseh · 2021/11/13 در
چه قدر دلنشین قلمتون مانا:)
هاجر امانی · 2021/11/10 در
افرین اقای داداش زاده چقد با احساس نوشتین. واقعا این حستون قابل لمس هست. و میشه به راحتی درکش کرد.
امیدوارم خیلی بیشتر از قبل فعال باشید. و اشعار بیشتری رو منتشر کنید. چون منتظریم که بخونیم و لذت ببریم
موفق باشید دوست گرامی
اصغر داداش زاده · 2021/11/09 در
همچنین … عزیزید
نرگس میرشاهی · 2021/11/08 در
درود بر شما!
لذت بردم از خواندنش. زیبا و دلنشین بود.
پاینده باشید🌹🌱
اصغر داداش زاده · 2021/11/09 در
نظر لطفتونه
ملیحه ارجمند · 2021/11/08 در
سلام و عرض ادب و احترام .
درود بر شما موفق و پیروز باشید
اصغر داداش زاده · 2021/11/12 در
ممنون … همچنین